فراخوان نقاشینقد هنر

نقدی بر جشنواره فجر از زبان اولین دبیر جشنواره

نقدی بر جشنواره فجر از زبان غلامعلی طاهری اولین دبیر جشنوراه لینک : https://asarart.ir/Atelier/?p=11952 👇 سایت : AsarArt.ir/Atelier اینستاگرام :‌ instagram.com/AsarArtAtelier تلگرام : @AsarArtAtelier 👆
نقدی بر جشنواره فجر از زبان اولین دبیر جشنواره | غلامعلی طاهری دبیر اولین دوره جشنواره تجسمی فجر، به بازخوانی سیاست‌ها و اهداف جشنواره هنرهای تجسمی فجر که گام دوازدهم را به تازگی پشت سر گذاشته است، پرداخت.

نقدی بر جشنواره فجر از زبان اولین دبیر جشنواره | به گزارش مجله اثرهنری به نقل از خبرنگار مهر، غلامعلی طاهری هنرمند پیشکسوت نقاشی که برنامه‌ریز و دبیر اولین دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر بوده‌است، معتقد است پس از ۱۲ دوره برگزاری، همچنان جای برنامه‌های اساسی در این رویداد خالی است.

طاهری در قالب یادداشتی مشروح به آسیب‌شناسی سیاست‌ها و اهداف کلان این جشنواره پرداخته و نقطه نظرات و پیشنهاداتی را ارائه کرده است.

متن مشروح یادداشت غلامعلی طاهری که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است را در ادامه می‌خوانید؛

ابتدا لازم است تاکید کنم که عموماً در حوزه مدیریتی و فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی، هنری، اقتصادی و… برای ارتقا و پیشرفت کیفی، داشتن شجاعت همراه با تدبیر، جهت اقدام تجربیات تازه و دستیابی به راهکارهای جدید ضروری به نظر می‌رسد اما قطعاً باید از اعمال سلیقه فردی پرهیز و با اتکا به خرد جمعی تصمیمات لازم اتخاذ شود. همین طور خطاهای گذشته را در مواجهه با شرایط جدید تکرار نکرده و با جسارت در جهت نو شدن گام برداشت.

بنده به عنوان طراح جشنواره هنرهای تجسمی فجر از سال ۱۳۶۴ که ریاست موزه هنرهای معاصر تهران را به عهده داشتم، با جدّیت در پی راه اندازی این جشنواره بودم که خوشبختانه در سال ۱۳۸۷ با ایجاد شرایط مساعد و موافقت معاونت هنری وقت، با توجه به برنامه‌هایی که در این مورد طی سال‌ها در نظر داشته و تدوین کردم، موفق به برگزاری نخستین دوره این جشنواره شدم.

در اولین جشنواره هنرهای تجسمی فجر با هدف تعالی بخشی، هویت‌مندی هنر کشور بر اساس مؤلفه‌های فرهنگی دوران معاصر ایران، جریان سازی مؤثر مفهومی و ساختاری در حوزه هنرهای تجسمی کشور، مشارکت پررنگ انجمن‌ها و تشکلهای هنری، حضور فراگیر همه طیف‌ها و جناح‌های فکری از جامعه هنری و دعوت مستقیم از استادان برجسته کشور در هر یک از رشته‌های تخصصی هنر جهت مشارکت در شورای سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، دبیری و داوری اقدام کردم. به طور کلی هدف غایی ایجاد مهمترین رویداد هنری کشور به عنوان مرجع و شاخص تعیین معیارهای هنری کشور بوده است.

همچنین و همزمان با نشر فراخوان عمومی، به منظور تحکیم بنیان جشنواره از طریق همکاری و ارتباط بیشتر هنرمندان مطرح و فعال کشور با دعوت مکتوب ایشان به حضور در جشنواره و نمایش (خارج از بخش رقابتی) و خرید اثر هنری آنها ضمن احترام به این گروه هنرمندان پر تلاش کشور زمینه ارتقا کیفی جشنواره نیز فراهم آمد. به علاوه با اجرای ایده اعطای «نشان عالی هنرهای تجسمی» به مفاخر هنری کشور و تندیس طوبی زرین به برگزیدگان، تلاش کردم به اعتلا و اعتبار جشنواره بیافزایم. مشارکت شهرستان‌ها در برنامه‌های جشنواره و نمایش بخشی از آثار در نقاط مختلف کشور، همین طور در چهار منطقه و تالار نمایشگاهی تهران از دیگر برنامه‌ها جهت تعمیم و گسترش دامنه نمایشگاهی جشنواره بود.

اساساً با زاویه دار شدن جشنواره تجسمی فجر نسبت به ماهیت آن، قطبی و خط‌کشی‌های طیفی برای جذب گروهی خاص یا دفع گروهی دیگر موافق نیستم که به ظاهر چنین رفتاری در این دوره اعتراض گروهی را به دنبال داشته استاز این رو انتظار داشتم این سیاست‌ها نه تنها متوقف نشود بلکه با قدرت و بدون خط کشی و دسته بندی ادامه پیدا کند. به همین دلیل به دقت تمامی تلاش‌هایی را که دوستان کم و بیش طی سال‌های بعد نسبت به جشنواره اعمال کردند پیگیری کردم. زحمات همکاران را نادیده نمی‌گیرم اما با چشم‌انداز و اهدافی که برای جشنواره مطمع نظر بود فاصله بسیار می‌بینم. به همین دلیل، در یک‌بررسی اجمالی نکاتی در مورد یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر بیان می‌کنم.

۱- آنچه که در آخرین دوره جشنواره اتفاق افتاد، کاملاً سطحی و روبنایی بود.

یقیناً به دنبال جهت گیری و تکامل ساختاری، فنی و محتوایی در جشنواره هستیم که به هیچ وجه در این دوره اتفاق نیافتاد، از سویی دیگر اگر چه معتقدم دست اندرکاران جشنواره می‌توانند به نسبت توانایی‌هایشان در تقویت کار اجرایی و محتوایی مؤثر باشند اما اساساً با زاویه دار شدن جشنواره نسبت به ماهیت آن، قطبی و خط‌کشی‌های طیفی برای جذب گروهی خاص یا دفع گروهی دیگر موافق نیستم که به ظاهر چنین رفتاری در این دوره اعتراض گروهی را به دنبال داشته است.

۲- به طور کلی علیرغم وجود رشته مستقل پژوهش هنر در دانشگاه متأسفانه در بخش کمیت و کیفیت پژوهش هنر دچار کم کاری و ضعف مزمن هستیم، به علاوه عدم به کارگیری نتایج اندک پژوهش‌های انجام شده در بستر برنامه‌های اجرایی و آموزشی هنر توسط مسئولان مربوطه نیز جای سوال دارد!

نگرانی بنده در طول سه دهه گذشته و پس از گذر از دوره پر التهاب دهه شصت، عدم توجه هنرپژوهان و صاحبنظران هنر کشور در جهت دستیابی به مبانی هنر هویت‌مند معاصر ایرانی‌ست که متأسفانه بی دقتی در این بخش غفلت تاریخی غیر قابل جبرانی برای آینده هنر کشور خواهد بود، همیشه گفته‌ام که در دوران فعلی هنر تجسمی ایران فاقد هویت است، این بدان‌معنی نیست که بازگردیم به دوران گذشته که یقیناً مصداق واپس گرایی‌ست، یا به طمع سودای فروش آثار هنری مدرن خام و قوام نیافته دوران پهلوی، هنری ارتجاعی را بازیابی کنیم! بلکه با مطالعات میدانی گسترده و کار پژوهشی عمیق و جاری ساختن نتایج این پژوهش‌ها در برنامه‌های سرفصلی دانشگاه، در جهت ارزشمندی جوهر و ذات هنر معاصر این در مضمون و قالب و نیز تبیین زیبایی شناسی در اصالت هنر ایرانی، همچنین نو و به روز بودن گام بر داریم. نشانه شناسی، اسطوره‌ها، ایجاد ارتباط میان ادبیات فارسی و هنرهای تجسمی، نیازسنجی کاربردی در زندگی ایرانیان، مناسبات اجتماعی و هنجارهای مردمی، بوم شناسی و توجه به فولکلورها، دقت در رویدادهای معاصر، ریشه یابی تغییرات فرهنگی پس از انقلاب، دقت در چگونگی بهرهمندی از مبانی هنرهای تجسمی جهانی، خلاقیت‌های فردی و تأثیرات تحولات جامعه بر توقف یا رشد هنر پس از انقلاب، میزان قابلیت‌های ابزارهای نوین در کیفیت آثار هنری و..‌. از مواردی است که می‌تواند مورد کار پژوهش قرار گیرد.

جشنواره تجسمی فجر باید در تمامی دوره‌ها برنامه‌های پژوهشی را با جدیت در محتوای برنامه بگنجاند و از اولویت‌های جشنواره قرار دهد به طوری که تمامی استادان دست به قلم و محقق، به جای تدوین تکراری کتاب‌های تاریخ تحریف شده هنر معاصر ایران و جهان با توجه به نمونه‌سازی‌ها و تجربیات فردی هنرمندان طی این چهار دهه و نیز با اتکا به ریشه‌ها و بن‌های هنر ایرانی، درصدد تلاش و پویایی علمی در دستیابی به اصول و مبانی نظری و عملی هنر معاصر ایران بکوشندانتظار می‌رود جشنواره تجسمی فجر با همین هدف در تمامی دوره‌ها برنامه‌های پژوهشی را با جدیت در محتوای برنامه بگنجاند و از اولویت‌های جشنواره قرار دهد به طوری که تمامی استادان دست به قلم و محقق، به جای تدوین تکراری کتاب‌های تاریخ تحریف شده هنر معاصر ایران و جهان با توجه به نمونه‌سازی‌ها و تجربیات فردی هنرمندان طی این چهار دهه و نیز با اتکا به ریشه‌ها و بن‌های هنر ایرانی، درصدد تلاش و پویایی علمی در دستیابی به اصول و مبانی نظری و عملی هنر معاصر ایران بکوشند تا با به کارگیری حاصل این فعالیت‌ها شاهد نمونه‌های فاخر آثاری با ویژگی‌های یاد شده در جشنواره باشیم.

یقیناً ما در برابر هنر و فرهنگ امروز ایران مسئولیم و باید که آیندگان بتوانند به هنر این دوران ببالند، تکرار و تقلید هنر جهانیان و حتی گرته برداری از آثار پیشین ایران نیاز امروز ما را تأمین نمی‌کند و افتخاری برای ما محسوب نمی‌شود، پس لازم است حتماً بر مبنای کارهای پژوهشی در معیارهای آموزشی خود که بتواند در روند تربیت دانشجو نقش تعیین کننده داشته باشد و نیز در شیوه انتخاب و داوری آثار که قادر به ایجاد جریان هنری مبتنی بر هویت هنر ایرانی مؤثر باشد تجدید نظر کنیم که قطعاً لازم است این امر رویکرد اصلی جشنواره قرار گیرد.

۳- البته از آنجایی که بنده خود بانی و مؤسس جشنواره تجسمی فجر بوده‌ام، با وسواس و دقت زیاد تحولات هر دوره را رصد کرده‌ام لذا باید بگویم که علیرغم‌کمبودهای مالی و یا اعمال سلیقه مسئولان متغیر در امور هر دوره از جشنواره، دبیران و مجریان تلاش داشته‌اند که بر اساس نیاز جامعه هنری و بضاعت دانش و توان خود جشنواره را متحول کرده و سامان‌بخشی کنند، لیکن برای رسیدن به‌اهداف مورد نظر در اساسنامه جشنواره، مطالعات دائمی و نیازسنجی مستمر در طول سال ضروری به نظر می‌رسد.

اینکه در هر دوره بخشی غیر ضروری و هزینه بر را به جشنواره تحمیل کنیم، الزاماً تحول و موفقیت محسوب نمی‌شود و در جهت تکامل شکلی و محتوایی جشنواره تأثیر نخواهد داشت، اگرچه بخش ویژه (هنر انقلاب و دفاع مقدس) را در جشنواره خالی می‌بینم و ضروری‌ست که این بخش مهم نیز بسان جشنواره فیلم فجر شکل گیرد و مورد توجه باشد.

۴- همکاری و ارتباط بنیه و ظرفیت علمی دانشگاه با جشنواره را بسیار مؤثر و مفید می‌دانم به همین جهت به منظور مشارکت پررنگ و جدی دانشگاهیان و ارتقای سطح علمی جشنواره، در اولین دوره که خود دبیر کل آن بودم از اساتید دانشگاه‌های هنر دعوت کردم و ضمن برگزاری نمایشگاهی از آثار ایشان در موزه هنرهای معاصر، کمیته‌ای از مدیران گروه‌های هنر دانشگاه تشکیل دادم تا در برنامه کارگاه‌های آموزش که در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد و نیز در بزرگترین ورک شاپ خیابانی که با شرکت بیش از هزار هنرمند جوان که همزمان با برگزاری جشنواره برپا شد فعالیت کنند، از طرفی حضور ایشان جنبه مشورتی نیز داشت و در پر بار شدن جشنواره بسیار مؤثر قرار گرفت. بنده امیدوار بودم که همکاری دانشگاهیان با جشنواره ادامه پیدا کند.

۵- برگزاری سمینارهای هنری در جشنواره ضروری است کما اینکه اینجانب در اولین دوره با حضور کارشناسان و صاحبنظران ایرانی و خارجی، سمینار بررسی هنر معاصر ایران را برگزار کردم که بسیار مورد استقبال واقع شد و حاصل آن در قالب کتابی به چاپ رسید. البته سمینار اگر صرفاً جنبه نمایشی و مناسبتی نداشته باشد و با نگاه علمی و با برنامه‌ای که بتواند در افزایش کمی و کیفی در دوره‌های بعد جشنواره مؤثر واقع شود بسیار لازم است.

سمینارها اگر با نگاه علمی و هنری باشد بسیار خوب است مانند موضوع «کجا ایستاده ایم» در آخرین دوره؛ ولی سمینارهایی با رویکرد کلی گویی چندان مؤثر و مفید فایده نیست. در همین راستا موضوعات عمیق و هدفمند که ضرورت جامعه امروز است مانند «میزان تأثیرگذاری محیط زندگی در ایجاد انگیزه هنرمند برای خلق اثر هنری»، «نشانه شناسی در رنگ، فرم، عناصر بصری، نمادهای تصویری در هنر معاصر ایران»، «لزوم پرداختن به مضامین اجتماعی در آثار هنری»، «میزان اثرگذاری هنر آبستره و نسبت آن با مخاطب ایرانی» و «آنچه که هویت هنر معاصر ایران است» و..‌. بسیار اهمیت دارد.

برگزاری سمینارهای هنری در جشنواره ضروری است کما اینکه اینجانب در اولین دوره با حضور کارشناسان و صاحبنظران ایرانی و خارجی، سمینار بررسی هنر معاصر ایران را برگزار کردم که بسیار مورد استقبال واقع شد و حاصل آن در قالب کتابی به چاپ رسیدبه نظر من سمینارها باید جدای از بخش پژوهشی برگزار شود و متناسب با نیاز دوران فعلی باشد، در عین حال می‌توانند کاربردی و با موضوعیت خود جشنواره و ارائه راهکارهایی که در برگیرنده نحوه برگزاری جشنواره باشد برگزار شود و یا با رویکردی پیوندی و سلسه وار که در هر دوره جشنواره، موضوع سمینار به موضوع دوره قبل متصل باشد و بدین‌ترتیب برای رسیدن به یک هدف مشخص طی چند دوره سمینارها سریالی برگزار شود تا بببنیم‌آیا به نتیجه مطلوب دست یافته‌ایم یا خیر؟

موضوعاتی مثل اقتصاد در بازار هنرهای تجسمی، ورود اکسپو به جشنواره، برگزاری حراج آثار هنرمندان آزاد، حضور اساتید در بخش رقابتی، نقش تشکل‌ها و مؤسسات هنری در جشنواره، بررسی تاثیرپذیری آموزشگاه‌های آزاد هنر و هنرستان‌ها از جشنواره، نحوه تعامل با شهرداری‌ها و اجرای برخی آثار در دیوار شهرها یا در میادین، حضور ارگان‌های متولی فرهنگ و هنر مانند فرهنگستان هنر و حوزه هنری در جشنواره، روند تولید آثار فاخر انقلاب و دفاع مقدس، بررسی موضوع و تم اصلی جشنواره، بررسی عناصر تصویری هویت‌مند در آثار جشنواره، بررسی راهکار ارزشمند شدن آثار برگزیده جشنواره به عنوان آثاری الگوبخش و تأثیرگذار در برنامه‌های آموزشی و نقد تلویزیونی، بررسی ایجاد کانون برگزیدگان دوره‌های مختلف جشنواره جهت ارتباط مستمر با بدنه جشنواره، بررسی ضرورت ارتباط دانشگاه با جشنواره، بررسی نحوه گسترش نمایشگاهی و مشارکت بیشتر مراکز استان‌ها و اساتید شهرستان‌ها در جشنواره، چگونگی همکاری و مشارکت بخش خصوصی با جشنواره، ایجاد زمینه مشارکت برخی ارگان‌ها در انتخاب و اهدای جایزه به آثاری که همسو با اهداف ارگان مربوطه باشد و برگزاری داوری مردمی و انتخاب اثر برگزیده از نگاه مخاطب، بررسی مقایسه‌ای جشنواره فجر با جشنواره‌های معتبر جهان، بررسی چگونگی بین‌المللی شدن جشنواره فجر با توجه به نیاز جامعه هنری، بررسی چگونگی استعدادیابی در جشنواره فجر، نقد و بررسی آثاری که توانسته است آمال و آرزوهای مردمی را به نمایش بگذارد، نقد و بررسی آثاری که در حوزه بیان ظرفیت‌های موجود جامعه خلق شده‌اند و….

البته شاید بخشی از این موارد از وظایف شورای سیاستگذاری هر دوره باشد اما بهتر است در قابل سمینار نیز به صورت مبسوط شکافته شده تا به راهکاری مناسب برسد، در واقع شرکت کنندگان در سمینار می‌توانند به عنوان منتقد ضعف و قوت جشنواره، آسیب شناسی هر دوره، کسری‌ها و نیازهای جشنواره را مورد بررسی قرار دهند.

مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهتر است برخی از خرده جشنواره‌ها و مسابقات هنری بی حاصل را حذف کرده و هزینه‌های پراکنده را کاهش دهد و تمرکز خود را بر جشنواره هنرهای تجسمی فجر قرار دهدبنده بر این باورم که مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهتر است برخی از خرده جشنواره‌ها و مسابقات هنری بی حاصل را حذف کرده و هزینه‌های پراکنده را کاهش دهد و تمرکز خود را بر جشنواره هنرهای تجسمی فجر قرار دهد و لازم می دانم تاکید کنم، جشنواره هنرهای تجسمی باید آنقدر قدرت و اعتبار به دست آورد که بتواند نسبت به سایر رویدادهای تجسمی کشور از جمله حراجی‌های هنری را که در سال‌های اخیر قوت گرفته است و می‌رود که بر روند هویت و اصول هنر نقاشی معاصر کشور حاکمیت یابد مؤثر واقع شود، همچنین جریان‌سازی‌های مهندسی شده و کاذب بر هنر ایران که از سوی ایرانیان خارج نشین و شبکه‌های نفوذی در بنیان فرهنگی کشور صورت می‌گیرد، تحت‌الشعاع قرار دهد، در واقع حضور استادان برجسته، نمایش آثار بزرگان هنر در جشنواره، شرکت هنرمندان مطرح و برجسته کشور در بخش رقابتی و ارائه آخرین دست آورده‌ای هنری ایشان در جشنواره، داوری بسیار قدرتمند و انتخاب و گزینش آثاری که از مؤلفه‌های لازم هنری و فرهنگی برخوردار بوده و به عنوان شاخص‌های هنری و جهت دهنده و تعیین کننده در قالب و محتوای آثار هنری مورد توجه برنامه‌ریزان آموزشی و فعالان هنری کشور قرار گرفته و در ساحت هنر کشور به عنوان میراث هنر معاصر مثال زدنی و ماندگار باشند. همین طور به دلایل متعدد افزودن بخش هنر انقلاب و دفاع مقدس را به جشنواره هنرهای تجسمی فجر ضروری می دانم.

بنابراین از آنجا که معتقدم هنرهای تجسمی کشور باید اعتبار خود را از جشنواره تجسمی فجر اخذ کند چنانچه خود نیز در اولین دوره از جشنواره جهت دستیابی به این هدف تلاش وافر داشتم، همچنان بر خود واجب می‌دانم نحوه برگزاری هر دوره از جشنواره را با حساسیت دنبال کرده و هر آنچه را که از دید اینجانب ضرورت دارد بیان کنم و در فواصل زمانی مختلف متذکر شوم.

بازدیدها: ۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا