طبیعت در آثار حسین محجوبی
طبیعت در آثار حسین محجوبی | آثار حسین محجوبی در زمینههای نقاشی، معماری، خطنقاشی، پارکسازی و فضای سبز به عنوان یکی از پیشکسوتان نقاشی نوگرای ایران حایز ارزشهای زیادی است. این نسل از نقاشان ایران راهی را در پیش گرفتند که پیش از آن جایی در نقاشی ایران نداشت. در روزگاری که شیوه واقع گرایانه کمال الملک از یک سو و فرمهای نازک مینیاتورهای حسین بهزاد از سوی دیگر هنر ایران را در بر گرفته بود؛ شاید کمتر تصور می شد هنر نقاشی در ایران به چنین آزادی در بیان دست یابد. موج نو نقاشی ایران سنت های گذشته را شکافت و نو زاده ای ازین میان متولد شد که پیش از این تاریخ نقاشی نظیرش را ندیده بود.
طبیعت در آثار حسین محجوبی | گردآوری از آتلیه اثرهنری : در سال ۱۳۰۹ در شهر زیبا و رویائی لاهیجان متولد شد. ایام کودکی و نوجوانی را در آن دیار سر سبز و با خاطرات فراموش نشدنی که همه ضمیرباطن او را بر گرفته، گذراند.
در سال ۱۳۲۹ بر اثر اتفاقی به لطف زنده یاد استاد دکتر محمد علی مجتهدی برای ادامه تحصیلات متوسطه به دبیرستان البرز تهران آمد
اما در سن ۲۰ سالگی به تهران آمد و در سال ۱۳۳۸ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. او را به عنوان نقاش میشناسیم اما خط نقاشی، معماری، پارکسازی و فضای سبز از فعالیتهای فرهنگی و هنری تمام این سالهای هنرمند بوده است. ویژگی مهم محجوبی این است که در طی این سالها، درهر فعالیتی که انجام داده، هنر را فراموش نکرده است. نه فقط در حوزه نقاشی و خط نقاشی، بلکه وقتی پای فضای سبز و پارکسازی هم به میان آمده است، او از این تجربیات هنری به بهترین شکل استفاده کرده است.
من از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۸ در دانشکده هنرهای زیبای تهران درس خواندم. هر نقاشی که بخواهد معروف شود باید چیزی داشته باشد تا با آن معروف شود. من پارکهای زیادی در تهران معماری کردم. از پارک ساعی گرفته تا بازسازی و مرمت بوستانهای ملت، جمشیدیه، نیاوران و لاله و همچنین پروژههای طراحی و اجرای فضای سبز مجموعه استادیوم آزادی، فرودگاه مهرآباد تا میدان آزادی همه از کارهای معماری من است. اما آن چیزی که طی ۶۰ سال آثارم مشهود است اعتراض من به انسان است. اینکه چرا طبیعت را اینگونه بیرحمانه خراب میکند؟
من بیش از ۱۲ سال ریاست دفتر فنی سازمان پارکهای شهرداری تهران را برعهده داشتم. یکی از غفلتهای شهرداری این است که از خانه هنرمندان و مفاخر غافل است. نه اینکه خانه ارزشمند باشد بلکه به این جهت ارزشمند است که آثار فرهنگی در آن حفظ میشود. استادان من حیدریان و جوادیپور از جمله بزرگان رشته هنر هستند که باید خانهشان موزه میشد، اما تلاشی برای ماندگاری خانههایشان انجام نشد.
نمایشگاههای اختصاصی:
۱۳۳۷ باشگاه معلمین مهرگان، تهران
۱۳۴۳ گالری صبا، تهران
۱۳۴۴ گالری بورگز، تهران
۱۳۴۷ گالری سیحون، تهران
۱۳۴۹ گالری سیروس، پاریس
۱۳۴۹ گالری خانه ۹۲، تهران
۱۳۵۱ گالری خانه ۹۲، تهران
۱۳۵۲ گالری سن پل، استکهلم
۱۳۵۳ گالری خانه ۹۲، تهران
۱۳۵۳ گالری خانه ۹۲، تهران
۱۳۵۶ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۵۸ گالری خانه ۹۲، تهران
۱۳۶۰ انجمن فرهنگی فرانسه
۱۳۶۰ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۶۲ موزه هنرهای معاصر تهران
۱۳۶۴ گالری بنسگون، استکهلم
۱۳۶۴ خانه آقای موتون، تهران
۱۳۶۵ خانه آقای کومانو، تهران
۱۳۶۵ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۶۷ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۶۸ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۶۹ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۶۹ گالری کلاسیک اصفهان
۱۳۷۰ گالری هنر، رشت
۱۳۷۰ گالری پاریز، رفسنجان
۱۳۷۱ گالری اوریوم، سویس
۱۳۷۱ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۷۲ گالری حکیم نظامی، تهران
۱۳۷۳ گالری کلاسیک اصفهان
۱۳۷۳ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۷۴ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۷۵ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۷۶ گالری خانه ۴، تهران
۱۳۷۷ آشیان نقش و مهر، تهران
۱۳۷۷ برج مینیاتور، تهران
۱۳۷۷ آشیان نقش و مهر، تهران
۱۳۷۸ گالری اوریوم، سویس
۱۳۷۹ گالری آتبین، تهران
۱۳۷۹ گالری آناهیتا، لس آنجلس
۱۳۷۹ گالری حوریان، سانفرانسیسکو
۱۳۸۰ آشیان نقش و مهر، تهران
۱۳۸۱ آشیان نقش و مهر، تهران
۱۳۸۲ آشیان نقش و مهر، تهران
۱۳۸۳ آشیان نقش و مهر، تهران
۱۳۸۳ موزه معاصر اصفهان
۱۳۸۳ شهرداری ویسبادن، آلمان
۱۳۸۴ فرهنگستان هنر صبا
۱۳۸۴ مجتمع فرهنگی سنندج
۱۳۸۴ آشیان نقش و مهر، تهران
مختصری درباره آثار این هنرمند:
آثار حسین محجوبی به عنوان یکی از پیشکسوتان نقاشی نوگرای ایران حایز ارزشهای زیادی است. این نسل از نقاشان ایران راهی را در پیش گرفتند که پیش از آن جایی در نقاشی ایران نداشت. در روزگاری که شیوه واقع گرایانه کمال الملک از یک سو و فرمهای نازک مینیاتورهای حسین بهزاد از سوی دیگر هنر ایران را در بر گرفته بود؛ شاید کمتر تصور می شد هنر نقاشی در ایران به چنین آزادی در بیان دست یابد. موج نو نقاشی ایران سنت های گذشته را شکافت و نو زاده ای ازین میان متولد شد که پیش از این تاریخ نقاشی نظیرش را ندیده بود.
آثار حسین محجوبی به عنوان یکی از هنرمندان بنام نقاشی مدرن ایران بیشتر در غالب طبیعت خلق شدهاند. این موضوع شاید به سبب توجه نا خود آگاه هنرمند به زادگاه و خاطرات کودکی اوست. این هنرمند از سوی دیگر نیز با طبیعت هم پیوند است. علاقه او را به عناصر طبیعی به راحتی می توان از رشته دانشگاهیاش در یافت. این هنرمند در رشته معماری فضای سبز از دانشکده هنرهای زیبا به ادامه تحصیل پرداخته و پس از آن هم در این حوزه فعالیت هایی انجام داده است. از جمله کارهای ماندگار او در زمینه رشته تحصیلیاش، طراحی پارک ساعی تهران است. شاید بن مایه ذهن او برگرفته از محیط زیست زیبای زادگاهش است. به هر روی توجه و دقت این هنرمند در طبیعت و نحوه پالایش فرم های طبیعی چنان با لطافت در آثار وی صورت گرفته است که نمی توان آن را تنها یک اتفاق ساده و یا یک مهارت دانست. او سال ها به دقت طبیعت را از نظر گذرانده و ساعتها در فرمها و رنگهای شاخ و برگ درختان به مراقبه پرداخته و اکنون آثار او نگاهی پالایش یافته از طبیعت است که در پس آن دانش عمیق این هنرمند به محیط زیستش قرار دارد. او شاخههای درختان و آن ها را خیلی خوب میشناسد. گویی فرمهای طبیعت در ذهن او با لطافتی بی نظیر استحاله می یابند و به نقشهایی دلپذیر برای مخاطبانش بدل می شوند.
در آثار او آرامشی سرشار از دقت موج می زند. آرامشی که حکایت از درون منتظم بک نقاش دارد. رنگهای تلطیف شده در آثار او مناظر بی بدیل بهاری را تدائی می کنند. گاه مخاطب می تواند به درون نقشهای این هنرمند سری بزند و در مناظر رویایی آن گام بردارد. لطافت و ظرافت حاکم بر آثار این هنرمند قدری به آثار نقاشان ونیز نزدیک است. از سوی دیگر آرامش یک طبیعت رویایی که در آثار این هنرمند دیده میشود؛ بیننده را به یاد آثار نقاشان منظره ساز هلندی میاندازد.
آثار او نگاهی عظمت گرا به طبیعت دارد. غالب درختان او یا بسیار بلند و یا بسیار پهن و وسیع هستند. البته این عظمت هیچ گاه جسمانی نیست. درختان محجوبی در عین آن که بسیار عظیم الجثه می نمایند، به ظرافت حریری پر نقش می مانند. تا بدان جا که میتوان عبور نور را از آن ها احساس کرد.
در نمایش پیکر انسان ها نیز آثار محجوبی مایههایی از مینیاتور را در آثار خود حفظ کرده است. این شباهت نه از جهت فرم که از جنبه برخورد با انسان به هنگام قرار گیری اش در محیط طبیعی قابل توجه است. انسان ها کوچک اندام و مستغرق در منظره طبیعی به نمایش در آمده اند. برخوردی که بیننده را به یاد نقاشی های مکتب تبریز صفوی می اندازد.
به هر روی محجوبی و آثار نقاشی او در ایران و جهان شناخته شده هستند و با اندک توجهی می توان نگاه متمایز و هنرمندانه او را به نقاشی دریافت.
مصاحبه با ایسنا :
یکی از آثاری که در نمایشگاه «روزگار محجوب» به نمایش درآمده، اولین اثر رنگ روغن این هنرمند است. او این اثر را در سال ١٣٢٨ و در سن ١٩ سالگی خلق کرده است.
محجوبی درباره این اثر خود بیان کرد: من در آن تاریخ هنوز استادی نداشتم و به صورت خودآموخته نقاشی میکردم. هنوز هم اعتقاد دارم معلم هر نقاش، در ابتدا خدا و طبیعت است و باید مایه اولیه را داشته باشد تا بعدها از آموزشهای استادان بهره ببرد. اولین تابلو رنگ روغنی که به صورت جدی کشیدم، نمایی از خیابان اصلی لاهیجان به اسم «خیابان چراغ برق» بود. حاشیه این خیابان را درختان تبریزی کهنسال پوشانده و معماری آن هم مربوط به دوران پهلوی اول بود.
او در ادامه در توضیح محتوای آثار خود در طول هفت دهه فعالیت هنری گفت: من در لاهیجان در خانهای به دنیا آمدم که در کنار یک باغ، چای قرار داشت و انواع حیوانات اهلی مثل مرغ و خروس، گوسفند، اسب، غاز و اردک را نگهداری میکردیم. برای خودش یک باغ وحش بود! از کودکی با این موجودات مأنوس بودم. خاطرات خوبی با طبیعت داشتم و این سبک از زندگی بعدها در آثار من منعکس شده است.
این نقاش افزود: در بسیاری از کارهای من اسب و درخت سوژه اصلی بودهاند. اسب نماد انرژی و درخت هم نماد حیات است. درخت در زندگی بشر فواید فراوانی دارد. از تولید اکسیژن گرفته تا میوه، چوب، کاغذ و لطافت هوا. همه از این موجود مقدس است. انسان با این همه پیشرفت و ترقی، بیشتر برای طبیعت ویرانگری آورده است. در بیشتر آثار خودم به این موضوع اعتراض کردهام که انسان حق ندارد طبیعت را خراب کند. ظاهر کار من نقاشی است اما در ورای آن به ویرانی طبیعت به دست انسان اعتراض دارم. فرایندی که در نهایت خود انسانها را هم قربانی می کند.
او درباره تأسیس پردیس فرهنگی هنری مهرسان، گفت: راه اندازی این مؤسسه نشان میدهد که مردم این سرزمین هنوز عاشق هنر هستند. در این شرایط اقتصادی کمتر کسی به فکر مسائل فرهنگی و هنری است ولی تاسیس چنین جایی در مرکز شهر تهران، ثابت میکند که هنر و ذوق در خون فرزندان این سرزمین که زادگاه و پرورشگاه تمدن است جریان دارد.
این هنرمند پیشکسوت افزود: ما استعدادهای بسیار خوبی در بین هنرجویان جوان داریم که نیازمند محلی برای ارائه هنر خودشان هستند. از سوی دیگر، لازم است تهران هم مانند پاریس به یک قطب خرید و فروش آثار هنری تبدیل شود تا چرخهای اقتصاد هنر بچرخد. به این منظور باید فرهنگ ارائه و خرید فروش کالاهای هنری را تقویت کنیم که لازمه آن داشتن گالریهای مناسب است.
گالری آثار :
منابع : سایت هنر اسلامی، مجله تندیس، سایت آرته، ایسنا و همشهری
بازدیدها: ۵۰۰