طاعون از دیدگاه نقاشان برجستۀ اروپایی
طاعون از دیدگاه نقاشان برجستۀ اروپایی
تیرهای طاعون با چشمان بسته پرتاب میشوند: از دوردست و بدون هشدار.
نویسنده : جاناتان جونز
ترجمۀ : نجمه رمضانی
مرجع : Guardian
طاعون از دیدگاه نقاشان برجستۀ اروپایی | هفتصد سال پیش، طاعونی کشنده و فراگیر اروپا را به کام مرگ فرو برد. در قرن هفدهم نیز تنها در ناپل ۲۰۰هزار نفر جان سپردند. نقاشیهای آن دوران اندوه صاحبانشان را زنده نگه داشته و همچنان دل را میخراشد: سالواتور روزا که مرگ پسربچۀ نوزادش را به تصویر کشید؛ رامبرانت که چهرۀ معصومانۀ معشوقش را نقاشی کرد؛ و کاراواجو که نومیدانه تشییعِ بیرونق پیرمردی را ثبت کرد. جاناتان جونز، منتقد هنری، هشت شاهکار هنری از نقاشان اروپایی را (همراه با تصویرشان) به اختصار معرفی میکند.
به گزارش مجله اثرهنری : جاناتان جونز از گاردین — در کمال تعجب، ظاهراً ما با مردم پانصد سال قبل آرمان مشترکی داریم، افرادی که بدون درکی از بیماری و با حداقلی از درمان با آن مواجه میشدند. اما یکشنبه، پاپ فرانسیس خیابانهای رم -خیابانهایی که حالا بهخاطر ویروس کرونا خالی مانده بودند- را پیاده پشت سر گذاشت تا از کلیسای سن مارسلو در کورسو دیدن کند و به صلیب احترام بگذارد، صلیبی که لابد در برابر طاعون ۱۵۲۲ حافظ رم بود.
حالا ظاهراً در همان وضعیت هستیم. در خطر بیماریای که دست بالاتر را دارد و فرضیههای ما را با شکست مواجه میکند. حتی روشهای استفادهشده ازجمله قرنطینه هم از همان گذشتۀ طاعونی میآید، مثل بسیاری از شاهکارهای هنری اروپا. این آثار هنری برجسته مایۀ دلگرمی ما هستند و سبب میشوند با نگاه جدیدی به این زمان ناآشنا بنگریم. این آثار حتی برای هماهنگی با شرایط ایدههایی کاربردی میدهند. در اینجا برخی از این تصاویر عرضه شدهاند تا شاید راهنمای ما باشند. بالأخره، رامبرانت و تیسین و کاراواجو پیش از ما این مسیر را پشت سر گذاشتهاند.
آلبرشت دورر : چهار اسبسوار آخرالزمانی، ۱۴۹۸
مرگ، و سه مرید او، جهان را زیر پا میگذارند و از پاپ تا رعیت همه را زیر سم اسبان خود در هم میکوبند. این حکاکی روی چوب، که کتاب مکاشفۀ یوحنا را تصویرسازی میکند، سه عامل قتل بشر را به تصویر میکشد: جنگ، قحطی و همهگیری. سواری که ترازو دارد احتمالاً طاعون است، هرچند گاه او را همان کماندار میدانند، زیرا تیرهای طاعون با چشمان بسته پرتاب میشوند: از دوردست و بدون هشدار. در جهان دورر، او ترسناکترینِ سواران بود. در ۱۳۴۷، کشتیهای جنوایی طاعونی تخریبکننده را از کریمه با خود به اروپا آوردند. طی چند سال، مرگ سیاه دستکم یک سوم جمعیت قاره را به کام مرگ فرو برد. پس از این همهگیری جهانی اولیه، طاعون بارها و بارها به شهرهای اروپایی بازگشت. تستهای دیانای اخیر اسکلتهای کشفشده در لندن و دیگر جاها نشان میدهند که این همهگیری طاعون خیارکی بوده، که عاملش باکتری یرسینیا پستیس است.
سالواتور روزا : سستی بشر، حدود ۱۶۵۶
هر شهری در اروپای مدرن اولیه در خطر بازگشت همهگیریهایی بود که ممکن بود ۱۰ تا ۵۰ درصد جمعیت آن را از بین ببرند. گمان میشود دستکم نیمی از ساکنان ناپل -بیش از ۲۰۰هزار نفر- در ۱۶۵۶ بر اثر طاعون کشته شدند. نقاشی روزا گزارشی از خط مقدم مرگ است. شاید نهایت گزافهگویی مرگ باشد: نوزادی تازه متولد شده توافقی را با مرگ امضا میکند و اعتراف میکند که وجود انسان رنجآور و مختصر است. مرگ اسکلتی ترسناک است، با بالهایی بلند که در تاریکی گورستانیِ نقاشی به چشم میخورند. روزا از طاعون ۱۶۵۶ جان سالم به در برد، اما پسر کوچکش را از دست داد و همچنین برادر و خواهر و همسر و پنج فرزند خواهرش را. نوزادی که در این تصویر است همان پسر کوچک یعنی رزالدو است که تسلیم مرگ شده است.
تیسین : مریم مقدس، ۶-۱۵۷۵
در صحنۀ تأثربرانگیز اعتراف به گناه نومیدی، پیرمردی برای زندهماندن خود و پسرش در همهگیری دعا میکند. تیسین این نقاشیِ تاریکروشن را زمانی کشید که ونیز بر اثر طاعون رو به نابودی بود. او خود را نیمهعریان میکشد درحالیکه در پای تصویر مریم افتاده؛ در این تصویر مریم عیسی را، که جان در بدن ندارد، چون نوزادی در آغوش گرفته است. برای اینکه پیام خود را واضحتر بیان کند، تصویری درون تصویر خود میآورد: یک پردۀ نقاشی وقفی رایج که حتماً در کلیسا دیدهاید و دیگری که او و پسرش اورازیو را در حال دعا نشان میدهد. این هنرمند ماهر بوم نقاشی خاکستری رنگ خود را بهسادگی یک مستمند عرضه میکند. فایدهای نداشت. تیسین و اورازیو هر دو در طاعون ۱۵۷۶ جان باختند.
آنتونیو زانچی : مریم دوشیزه به عیادت قربانیان طاعون میرود، ۱۶۶۶
سن روکو یا روک قدیس یک حافظ در برابر طاعون محسوب میشد، زیرا بهشکلی معجزهآسا خود را درمان کرد. ساختمان اسکولا گرند دی سن روکو، برای انجمنی به افتخار او، در شهری ساخته شد که تراکم بالای آن سبب شده بود، بهرغم پیشروبودن در قرنطینه، به یک کانون بیماری تبدیل شود؛ اصلاً واژۀ «قرنطینه» در واژهای ونیزی به معنای «چهل روز» ریشه دارد، مدت زمانی که کشتیها در ۱۳۴۸ توقیف میشدند. اسکولا گرند شاهد رنجهایی است که ونیز علیرغم تلاشهای خود متحمل شد. گردشگران به آنجا میروند تا نقاشیهای تینتورتو را از نزدیک ببینند. اما وقتی قرنطینۀ فعلی تمام شود، خوب است کمی در راهپلههای آن تأمل کنیم، جایی که صحنههای رقتبار زانچی طاعون ویرانگر ۱۶۳۰ را به تصویر کشیدهاند.
رامبرانت : پرترۀ هندریکا استوفل، حدود ۱۶۵۴
حقیقت ناراحتکنندهای است که بخشی از برجستهترین آثار هنری جهان در پی طاعون خیارکی پدید آمدند و هندریکا استوفل یکی از قربانیان این بیماری بود. در پرترهای که رامبرانت دلباخته از او کشیده، او بسیار زنده است و از ژرفای چشمان تیرۀ خود به ما مینگرد، نگاهی سراسر صمیمیت و صداقت. استوفل پیش از آنکه شریک زندگی و کار رامبرانت شود، بیوهای بود که کارهای خانۀ او را انجام میداد. او از رامبرانت صاحب یک دختر شد و پسر رامبرانت تیتوس را نیز بزرگ کرد. پس از ورشکستگی رامبرانت، استوفل نمایندۀ مالی او شد و او را دوباره سر پا کرد. این نقاشی گواهی عشق آن دو است. سپس در ۱۶۶۳، کشتیای از الجزیره طاعون را به آمستردام آورد و او یکی از قربانیان بود. فقدان او موجب غم و رنجی شد که در خودنگارههای آخر رامبرانت شاهد آن هستیم.
گریت وان هونتهورست : سنت سباستین، حدود ۱۶۲۳
سرباز رومی، سباستین، که بهخاطر عقاید مسیحی خود به تیرباران از فاصلۀ نزدیک محکوم شد، یک قدیس محافظ در برابر طاعون بود و البته موردپسند همجنسگرایان. نقاشی هونتهورست میتواند هر دو عنصر را ترکیب کند. زادگاه او اوترخت، در هلند، در دهۀ ۱۶۲۰ دچار همهگیری طاعون شد. در این اثر، نقاش قدیس را همچون قهرمانی الهامبخش تصویر کرده است که توانسته بهشکلی معجزهآسا زنده بماند. تیرهایی که عمیق در بدن او نشسته مانند خیارکها کشندهاند، اما سباستین توانست از پس این آزمایش سخت برآید. پوست رنگپریده، فضای تاریک، و خشونت بسیار تصویر الهامگرفته از کاراواجو است که هنرش هونتهورست را در سفر به رم به وجد آورد.
کاراواجو : هفت عمل نیک، ۱۶۰۷
یکی از نتایج غمانگیز همهگیری اصلی اروپا و بازگشتهای چندین بارۀ آن این بود که نمیشد مراسم تدفین جانباختگان را به شایستگی برگزار کرد. همانطور که کاراواجو در این تصویر سایهوار از افراد نیککردار در خیابانهای محقر ناپل نشان میدهد، این «عمل» مهمی برای جامعۀ مسیحی بود. کشیشی چراغی را بالا گرفته و مردی را شبانه تشییع میکنند، درحالیکه پاهایش از کفن بیرون افتاده. گیوانی بوکاچیو در شرح عینی مرگ سیاه در فلورانس میگوید که چطور مراسم تدفین از رونق افتاد و اجساد در خیابانها جمع میشدند. «گودالهای طاعونی» کشفشدۀ مملو از اجساد ثابت میکنند که مردگان در گورهای جمعی دفن میشدند.
کاترینا دو جولیانیس : زمان و مرگ، پیش از ۱۷۲۷
طاعون خیارکی در اواخر قرن ۱۸ در اروپا روبهزوال بود. آخرین آسیبهای آن در ۱۷۲۰ در مارسی بود. این ترس مومی اثر یک راهبه نشان میدهد که خاطرۀ سرزمینی که مرگ آن را چپاول کرده در ذهن باقی میماند. مانند آثار اولیهای همچون رقص مرگ هانس هولبین و پیروزی مرگ بروگل ارشد، این اثر نیز نگاهی هولناک به مرگ دارد و آن را آنارشیسمی میداند که تمام آرزوهای انسان را بر باد میدهد. این اثر و کل سنتی که این اثر بخشی از آن است را میتوان تا خود مرگ سیاه ردیابی کرد. خاطرۀ این همهگیری هرگز از ذهنها پاک نشده است.
منیع :
نویسنده : جاناتان جونز ـ گاردین ـ «Plague visionaries: how Rembrandt, Titian and Caravaggio tackled pestilence»
ترجمۀ : نجمه رمضانی ـ ترجمان ـ «نقاشان برجستۀ اروپایی طاعون را چطور به تصویر کشیدند؟»
مرجع : Guardian
پیونشت :
درباره نویسنده : •• جاناتان جونز (Jonathan Jones) منتقد هنری و نویسندۀ گاردین در حوزۀ هنر است. جونز همچنین یکی از اعضای هیئت داوران جایزۀ ترنر سال ۲۰۰۸ بوده است.
بازدیدها: ۱۸۴