معرفی و آثار ویلیام اُرپن
معرفی و آثار ویلیام اُرپن | به گزاش مجله اثرهنری ویلیام ارپن نقاش و طراح در ۲۷ نوامبر ۱۸۷۸ در استیلورگان ، کانتی دوبلین متولد شد. وی چهارمین و کوچکترین فرزند آرتور هربرت اُرپن (۱۹۳۰-۱۸۳۰) (وکیل) بود ، و همسرش آن کولفیلد (۱۹۳۴ – ۱۸۳۴) (دختر ارشد چارلز کالولفیل. (۱۸۰۴-۱۸۶۲) ، اسقف ناسائو) بود. والدین او هر دو نقاش آماتور بودند و برادر بزرگتر وی ، ریچارد کالولفل اُرپن ، یک معمار برجسته بود. مورخ گودارد هنری اُرپن دومین پسر عموی وی بود. خانواده در اوریل زندگی می کردند ، یک خانه بزرگ که دارای زمین های گسترده و حاوی اصطبل ها و زمین تنیس بود. به نظر می رسد Orpen در آنجا کودکی شاد داشته است.
ویلیام اُرپن یک هنرپیشه خوب و یک نقاش محبوب، تجاری و موفق ایرلندی بود که عمدتا در لندن کار می کرد. در طول جنگ جهانی اول، او پرکارترین هنرمند رسمی بود که توسط انگلیس به جبهه غربی اعزام شده بود. در آنجا او نقشه ها و نقاشیهایی از سربازان عادی ، جانباختگان و زندانیان جنگ و همچنین پرتره ژنرال ها و سیاستمداران تولید کرد. بیشتر این آثار را به دولت انگلیس اهدا کرده است و اکنون آنها در مجموعه موزه جنگ امپریال قرار دارند.
ارتباطات وی با رده های ارشد ارتش انگلیس به وی اجازه داد تا طولانی تر از سایر هنرمندان رسمی جنگ در فرانسه بماند و اگرچه در تولد پادشاه سال ۱۹۱۸ «فرمانده شوالیه» به سفارش امپراتوری بریتانیا ساخته شد و همچنین به عنوان عضو آکادمی سلطنتی هنر انتخاب شد ، عزم وی برای خدمت به عنوان یک هنرمند جنگ، برای سلامتی و هم برای جایگاه اجتماعی وی در انگلیس، هزینه داشت.
پس از مرگ زودرس وی در ۲۹ سپتامبر ۱۹۳۱(انگلیس) ، تعدادی از منتقدین از جمله هنرمندان دیگر با صدای بلند از کار او چشم پوشی کردند و سالهاست که نقاشی های وی به ندرت به نمایش گذاشته می شود ، وضعیتی که فقط در دهه ۸۰ شروع به تغییر کرد.(۱)
یک روز وقتی دلزده از تکرار دنبال مدل جدیدی برای پیاده سازی بر روی بوم هستی، نگاهت در آینه روی دیوار به مدل جذابی میخورد که سوژه بعدی ترسیم روی بوم می تواند باشد. این مدل جذاب کسی جز خود نقاش نیست. وسوسه ترسیم از خود، هنرمند را هیچوقت رها نمی کند. آنچه او در آینه و ظاهرش می بیند، همراه با درونیات خودش است. خود درون آینه از تاریخی به تاریخی دیگر لایه عوض می کند. چه کسی بهتر از خود هنرمند که این تغییرات درونی را می شناسد و می تواند بازنمایی کند.
خودنگاره با عینک؛ صحنه نمایش اُرپن
هنرمند خود را با جامه ای بلند و سفید به همراه دستاری به سر که گره ای آبی رنگ دارد، به صورت تمام قد تصویر کرده است. به نظر می رسد در میان آتلیه ای در کنار سه پایه چوبی مدل وینزور، که بوم نقاشی با طرحی محو بر روی آن قرار دارد ایستاده است. پشت سه پایه تقسیم عادلانه ای میان پرده بلند قرمز و سفید و دیواری مشکی رنگ اتفاق افتاده است.
ویلیام اُرپن (۱۸۷۸–۱۹۳۱م) روحیه آرتیستی خود را در خودنگاره هایش بروز می دهد. وقتی می خواهد خود را نمایش دهد، وسایل نمایش را هم باید محیا سازد. زاویه مناسب صورتش را می شناسد و با انتخاب جامعه ای سفید، نمایش فرشته گون خود را بر روی صحنه می برد. در طرح روی بوم نیز خود یا شخصی مجهول را با همان جامه سفید طراحی کرده است. بنابراین کانون اصلی نقاشی را در بوم روی سه پایه نمی گنجاند.
با انتخاب اسم تابلو، توجهات را به روی صورت خود و عینکی که بر روی بینی دارد هدایت می کند. جایی که نگاه در ظاهر بی تفاوت و سرد اُرپن حسابی با نگاه مخاطب گره می خورد. نکته اصلی تابلو همینجاست، جای دیگری دنبالش نگردید. نه در پرده بلند طرح دار سرخ و سفید پشت سه پایه و نه در قلموهای ریز و درشت و پالت بزرگ مخصوص رنگ روغن که در دستان نقاش جای دارند.
نگاه خیره نقاش از بالای وسیله ریزبینی او، در آنی ما را میخکوب می کند. چشمان آدمی غریب جانداری است. از پس صد و ده سال عمر این نگاه، همچنان به حقیقت بانی بریدن از دنیای اطراف و خیرگی به چشمانی جدی و یخ می شود.
آماده برای شروع؛ آرامش قبل طوفان
خودنگاره ای دیگر از اُرپن حدود یک دهه بعد خلق می شود. اُرپن به عنوان هنرمند جنگی وارد پاریس شده تا از وقایع سال های پایانی جنگ جهانی اول که با پیروزی های متفقین همراه است سند تصویری تهیه کند. هنرمند جنگی از طرف دولت ها یا نشریات ماموریت دارد تا در قالب تصویر تجربه دسته اولی از رویدادهای جنگ ارائه دهد.
این تابلو بازتابی از روزگار جدید اُرپن در پاریس است که او را درون یک آینه با کلاه و لباس نظامی نشان می دهد. آینه در کنار پنجره ای مشرف به منظره خیابانی خلوت با تعدادی خانه کار گذاشته شده است. بر روی میز، زندگی پاریسی جریان دارد. بطری شراب، کپسول سودا و لیوان پایه بلند گیلاس و تعدادی نوشته و قوطی بر روی رومیزی با گل های قرمز، تجربه فرهنگ پاریسی را برای اُرپن یکجا محیا کرده است.
هنوز از جبهه جنگ و غم و وحشت و ویرانی خبری نیست. اُرپن لباس نظامی خود را کامل پوشیده و اولین ارمغان جنگ خود را در حال خلق است. ولی همه ما می دانیم که این تنها تصویر انسانی آن جنگ است که نقاش تجربه می کند. هنوز انسان های تکه تکه شده و عمارت های ویران و آتش و دود و خون را ندیده است.
همچنان صورت نقاش سرد و بی روح است و در آینده نیز باقی خواهد ماند. آرامش قبل طوفان اُرپن، یادآور قبل و بعد از آن چهار سال جنگ شهر معروف اروپایی نیست؛ بلکه وضعیت در حال زندگی را گذران کردن آنها را نشان می دهد. برای شهروندان جنگ زده لازم است فعل پشت جبهه بودن را با حفظ ظاهری به سان روزهای عادی شهر صرف کنند. اُرپن از هنرمند جنگی، هنوز فقط لباسش را دارد. البته قرار هم نیست در آینده از این بیشتر تفنگی در دست بگیرد، ولی دیدن صحنه های واقعی یک کشتار جنگی حتی در میان اجساد دشمن، کار آسانی نمی تواند باشد.
اُرپن به نظر می رسد در شهر فرانسوی، غریبه ای تنهاست. نه در خیابان ترسیم شده، شهروندی در حال گذر است و نه در چهارچوب درها و پشت پنجره ها نگاهی به بیرون دوخته شده است. غریبه ایرلندی با لباس نظامی میان نظامیان هم پیمان که برای یاری فرانسوی ها در مقابل امپراطوری آلمان می جنگند، بدون وسایل نقاشی اش قابل تمایز نیست. در میان ارتش امپراطوری بریتانیا حالا یک نقاش باشی لازم شده تا به حکم دولتمردان وزارت داخله و همراهی امرای بلند مرتبه، از پیروزی ها سند تصویری تهیه و از قهرمانان منتخب دوران خوش پیروزی پرتره کشیده شود. سنگ بنای برپایی موزه امپراطوری جنگ که بر مبنای هنر برای آرمان ملی استوار است.
در نگاه خیره نقاش چه می بینیم؟ آیا جنگ را درک کرده؟ جواب منفی است. اُرپن هنوز در حال و هوای زندگی عادی شهری است. آنجا پاریس است و او ناگزیر از هم راستا شدن با زندگی پاریسی است. هیچکدام از اجزای ترکیب بندی او به لباسی که پوشیده است نمی خورد. کلاه نظامی آهنی که نمونه اولیه ای بود در آن سال ها برای در امان ماندن از برخورد گلوله و ترکش های خمپاره برای میدان جنگ است نه برای زیر سقف اتاقی در طبقه دوم یک ساختمان شهری بودن.
پوست پوشیده شده توسط او قرار است از سرمای کشنده مناطق سخت جان جنگی رهایی دهنده باشد نه برای فیگور گرفتن جلوی آینه در کنار نسیم خنکی که از پنجره رو به خیابان آمده است. نقش گل های روی دیوار پشت سر او در قالب لباس نظامی اش نمی نشیند. تضاد معنایی معناداری دارد. قرار نیست این لباس، محلی زیبا را تجلی دهد.
اینها همچنان حاصل تصورات از دور به بطن جنگ نگریستن نقاش است. آنچه برای پشت جبهه ای ها روایت می شود؛ حکایت حماسه و دلاوری است. کسی از ترس، از دست دادن ها، انسان در مقابل انسان و گرفتن جان یا حداقل عضوی از یک جان نمی گوید. هنوز اُرپن خوش خیال است. هنوز جنگ را ندیده و نشناخته است. لباس نظامی را جلوی آینه امتحان کرده ولی هنوز جنگ برای او شروع نشده است. آماده می شود برای شروعی که هیچ نمی تواند اعماق آنرا تصور کند.
زونبک؛ برکه مرگ
وقتی جنگی در گوشه ای از جهان رخ می دهد خبرهای مکتوب آن شوکه آور است. اما ابعادی از جنگ را نمی توان به صورت مکتوب انتقال داد. تصویر به جز سندیت در ذهن مخاطب حک شده و پیروزی و شکست و جنایت را ملموس تر می کند. زونبک منطقه است در غرب بلژیک که در خلال سال های پایانی جنگ جهانی اول به صورت کامل ویران شد و صدها سرباز از هر دو طرف ماجرا در آن کشته شدند.
در بالای تابلو آسمانی پوشیده از ابرهای درهم تنیده را میبینیم که کمی مجال به خورشید داده تا آرام آرام از میان آنها خودی نشان دهد. اینجا آرامش بعد از طوفان است. یک صحنه چیدمان شده توسط کارگردانی به نام جنگ که روبروی ما شکل گرفته است. سربازی بی جان بر زمین افتاده میان خرابی های یک تاسیسات خندق چوبی، در کنار درختی که شباهتی به درختان سر زنده دیگر نقاط ندارد. راه آبی مارپیچی که با دنبال کردن آن به منظره زیبایی نمی رسیم. در انتهای آن هم راستا با آسمان غم زده، سنگر یا سازه ای سنگی و ویران شده را می بینیم. خرابی و ویرانی ای که از رویارویی انسان با انسان پابرجا مانده است.
خبری از پیروز میدان نیست. انگار همه بازنده از همان ابتدا بودند. چشم انداز زیبایی که دیگر خبری از آن نیست. اُرپن تاریخ زشتی را روایت می کند. نه برای وزارت داخله بریتانیا بلکه برای مردمان عادی کشور تا عبرتی باشد برای عدم تکرار، که البته نشد که نشد.
نورپردازی اُرپن در پایین تابلو قدرت روایت او را صدچندان کرده است. او از مفاهیم زیبای طبیعت آشنایی زدایی کرده و برکه مرگ را به تاریخ زشتی انسان اضافه کرده است.
ویلیام اُرپن که از طرف وزارت داخله بریتانیا در سال های پایانی جنگ جهانی اول به عنوان هنرمند جنگی به خط مقدم فرستاده شد، حالا در سال ۱۹۱۹ میلادی پس از پایان آن چهار سال خونریزی مامور می شود تا در خلال برگزاری کنفرانس صلح در پاریس ثبت تصاویر کند. نقاش مغرور حال که موضوع کارش تحمیلی است ولی طرز نمایش و شیوه به تصویر کشیدن را بر عهده انتخاب خود می داند.
از آنجا که حضور افراد متفرقه در محل کنفرانس صلح با دلایل امنیتی غیر ممکن بوده، همانند شبکه های تصویری خبری که امروزه برای پوشش اخبار و ثبت تاریخی مستندات در محل اینگونه کنفرانس ها حضور دارند، اُرپن نیز برای ثبت تصویری این رویداد به سبک خودش حضور دارد.
امضای صلح در تالار آینه؛ آکواریوم خوش خیالی
سالن مستطیل شکل و بزرگ تالار آینه کاخ ورسای در جنوب پاریس، به دستور و پول لوئی چهاردهم امپراطور فرانسه در قرن هفدهم میلادی برای ضیافت های شبانه و مراسم رقص برای فخر فروشی به مهمانان سال ها پیش ساخته شده بود. اما در یک سال پس از جنگ جهانی اول محیطی کاملا مردانه و نه برای رقص و شادمانی، بلکه به عنوان نوعی بازار برای معاملات دولتمردان که حتی می توان گوشه ای برای حراج بردنگان در آن متصور بود در نظر گرفته شد. کنفرانس صلح پاریس قرار بود محلی باشد برای آشتی به سبک اروپایی، ولی به زمین مساعدی برای ریشه دواندن جنگ جهانی دیگری در بیست سال بعد تبدیل شد.
همانطور که دستور دهنده ساخت تالار با خورشید دانستن خود نتوانست بیش از هفتاد و دو سال بتابد و همچنین با وجود پوشیدن کفش های پاشنه ده سانت نتوانست قد خود را به آسمان ها برساند، گردانندگان اصلی کنفرانس نیز نتوانستند با شیوه های خود صلحی پایدار و عادلانه بنیان نهند. در عکس های گرفته شده از روزهای کنفرانس، تالار مملو از مقامات و کارشناسان کشورهای مختلف البته به جز شکست خوردگان جنگ بود. پنجاه و دو کمیسیون روزهای متمادی بحث می کردند یا در واقع معامله می کردند.
می توان صحنه تالار آینه ورسای را با شلوغی تالار بورس نیویورک با همه سر و صداها و جار و جنجال هایش مقایسه کرد. ولی روزی را که اُرپن به تصویر کشیده است به احتمال زیاد آرام ترین روز تالار بوده است. همه سران کشورهای پیروز پشت میز سرتاسری که با پارچه سبز رنگی پوشانده شده قرار دارند. عده ای هم ایستاده به مرکز اصلی رویداد در حال وقوع تالار نزدیک شده اند.
دو غریبه وارد تالار شده و پشت میز چوبی مجزا از دیگران و روبه روی آنها قرار می گیرند. فقط یک صندلی از طرف گردانندگان کنفرانس در نظر گرفته شده است. قرار نیست این دو غریبه مدت زمان زیادی را در تالار به سر ببرند. غریبه ها به ترتیب نشسته و سند گذاشته شده روی میز را بدون هیچ چون و چرایی امضا می کنند.
یکی از غریبه ها کمی تعلل می کند ولی وقتی همراهش خودنویس را به دستش می دهد، دیگر اغماض نمی کند و شرایط مندرج در سند را می پذیرد. یوهانس بل وزیر مستعمرات و هرمان مولر وزیر امورخارجه جمهوری وایمار که جایگزین امپراطوری آلمان شده است، سندهایی را امضا کردند که از عواملش اصلی آن به ارث برده اند.
دو سوم مساحت تابلوی اُرپن را بنای تالار تشکیل داده است. کتیبه ای در مرکز قسمت بالایی تابلو نقل قولی از لوئی چهاردهم را نشان می دهد که عبارت «پادشاه تنها حکومت می کند» را یادآوری می کند. اُرپن عاقبت گوینده عبارت را به رهبران کشورهایی که در پایین آینه ها با غرور نشسته اند یادآوری می کند.
آینه های تالار، شکستگی نور و تصویر چشم انداز بیرون خود را بازتاب می دهند تا تفاوت روح حاکم بر فضای داخل و بیرون تالار سلطنتی به خوبی نشان داده شود. بیرون از تالار نقشه جهان برعکس داخل نه صرفا از لحاظ فیزیکی بلکه اقتصادی و اجتماعی در حال تغییر است. امپراطوری های بزرگی چند پاره شدند و مشکلات پس از جنگ آنها نیز چندین پاره شده است. داخل آکواریوم خوش خیالی تصمیم گرفته شد برای آینده ای که صلح و عدالت، ستاره های راهنمای مسیرش باشند ولی مگر می شود در تالاری که برای رقص و شادمانی ساخته شده درباره فقر و بی عدالتی تصمیم گرفت.
محیط رفتار مخصوص به خودش را می طلبد. همانطور که در همین تالار در زمان اوج آن نمی شد با لباس غیر رسمی وارد شد، حالا در پایان یک جنگ عالم گیر و خونین چند ساله نمی توان در عمارتی طلایی چندین کیلومتر دورتر از پاریس بود و از سر غرور تصمیم نگرفت. سیاستمداران تصمیم به تنبیه آلمان گرفتند تا درس عبرتی باشد و تکرار نشود آنچه در چهار سال گذشته بر سر اروپا آمد. اما سوال اینجاست که آیا نتیجه داد؟ جواب آن این است که بانی جنگی دیگر با ابعادی وسیع تر شد.
اُرپن صحنه های جنگ را به مدت یکسال تمام از نزدیک دیده و حالا می خواهد از هنرمند جنگی به هنرمندی برای صلح تبدیل شود. از هر شخصی بهتر می داند که جنگ چه بلایی بر سر انسانیت می آورد. بنابراین از کنفرانس صلح انتظار توجه به انسانیت را دارد، که در این تالار معاملات جنگ واژه ای کیمیا است.
نقاش در طول برگزاری کنفرانس از تنی چند از سیاستمداران و نظامیان پرتره تکی کشیده، بنابراین با ریزه کاری های طراحی فیگوراتیو آنها آشنا است. حتی شاید طراحی آنها را زودتر از دو سوم باقی تابلو که ستایش از زیبایی معماری است به پایان رسانده باشد. پرداختن به اصل کار که نشان دادن ظرافت معماری یک ساخته دست بشر در این دنیای زشت است.
کنفرانس صلح در اورسی؛ ویلسونیسم در تالاری به سبک آخرین امپراطور
باز هم تصویری از یک جلسه کنفرانس صلح پاریس که اینبار شورای ده نفره متشکل از پنج کشور فرانسه، انگلستان، آمریکا، ایتالیا و ژاپن که هر یک دو نماینده(رئیس دولت و وزیر امورخارجه) دارند را به عنوان فاتحان جنگ نشان می دهد. مکان برگزاری جلسه تالار ساعت وزارت امورخارجه فرانسه در خیابان اورسی پاریس انتخاب شده است. اینجا هم دو سوم تصویر را تزئینات داخلی بنا پر کرده و دولتمردان کوچک کشیده شده در پایین تابلو فقط برای ثبت در تاریخ فیگور گرفته اند.
ساختمان این بنا در سال های ۱۸۴۶ تا ۱۸۵۶ میلادی به عنوان پروژه ای برای محل رسمی فعالیت های دیپلماتیک فرانسه با الهام از عناصر معماری دوران باستان و رنسانس ساخته شده است. تزئینات دودکش شومینه این اتاق از مجسمه ای گچی که نماد پیروزی است تشکیل شده که نمایانگر سبک دوران امپراطوری ناپلئون سوم است.
اُرپن به همراه آگوستوس جان نقاش امپرسیونیست اهل ولز هنرمند رسمی کنفرانس صلح پاریس بود. البته کارهای جان محدود به پرتره هایی از تعدادی از میهمانان بوده و به گستردگی کارهای اُرپن نبوده است. نقاش در میانه تصویر این جلسه کنفرانس ژرژ کلمنسو نخست وزیر فرانسه در حال گفتگو با دیوید لوید جورج نخست وزیر انگلستان را به تصویر کشیده است. در سمت چپ کلمنسو، وودرو ویلسون رئیس جمهور ایالات متحده با نگاهی به سمت مخاطب قرار دارد. مقامات کشورهای دیگری همچون ایتالیا، ژاپن، بلژیک، سوریه، نیوزلند، آفریقای جنوبی، استرالیا، کانادا و لهستان هم در جای جای پائین تابلو دیده می شوند.
پشتی بلند مبل قرمزی که ویلسون بر روی آن نشسته و تفاوتی که با دیگر صندلی های حضار دارد در تصویر حسابی به چشم می آید. از آنجا که نحوه به تصویر کشیدن این صحنه تا حدودی به سلیقه و تفکر نقاش بر می گردد می توان نقش ایده آل های اُرپن را در قرار دادن این مبل فاخر نسبت به صندلی های دیگر بررسی کرد.
ویلسون به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده نسبت به بقیه آقایان حاضر در جلسه دغدغه بیشتری برای عدم تکرار این کشتار دارد. بنابراین یکی از طرح هایی که عنوان می کند تشکیل جامعه ملل برای هماهنگی بیشتر دنیا در جهت صلح است. ویلسون شاید تنها کسی بود که در تالار از مغلوب های جنگ هم به عنوان کسانی که می توانند حقی داشته باشند برای آینده خودشان، صحبت کرد.
تاکید بر حق تعیین سرنوشت مردم، حمایت از گسترش دموکراسی، حمایت از مالکیت خصوصی در قالب سرمایه داری و همچنین حمایت از سیاست عدم مداخله گرایی دولت ها توصیه های سیاست خارجی ویلسون در راستای مداخلات بشردوستانه در سطح جهانی او را تشکیل می داد. اُرپن به نظر می رسد پس از برخورد با جنگ از نوع نزدیک، سیاست های پیشنهادی ویلسون را به آرمان های خود نزدیک می بیند بنابراین برای او جایگاه بالاتری در بین شرکای پیروز جنگ متصور است.(۲)
گالری آثار ویلیام اورپن :
ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن ویلیام اُرپن
منبع :
۱ـ ویکی آرت
۲ـ هنرگردی
۳ـ Artuk.org
بازدیدها: ۴۹