چگونگی مقابله با تغییرات اقلیمی به کمک هنر؟ | هنر با هدف قرار دادن احساسات و تخیل افراد میتواند بهتر از هر آمار و گزارشی به اصلاح رفتارهای مخربی که بحران تغییرات اقلیمی را تشدید میکنند، کمک کند.
به گزارش مجله اثرهنری به نقل از ایرنا به نقل از تارنمای رادیو سیبیسی کانادا، عمر العقاد (Omar El Akkad) روزنامهنگار و رماننویس مصری-کانادایی در سال ۲۰۱۷ یک رمان پادآرمانشهری به نام جنگ آمریکایی (American War) نوشت که روایتگر وقوع دومین جنگ داخلی در کشور آمریکاست، جنگی که این بار به دلیل از بین رفتن زمینهای کشاورزی در نتیجه تغییرات اقلیمی درمیگیرد. العقاد وقتی این کتاب را روانه بازار کرد آن را یک چشمانداز از آینده سیاره روبهزوال زمین دانست که تعمدا عجیب و غیرعادی تصویر شده است.
حال با گذشت تنها سه سال، این نویسنده ۳۸ ساله میگوید داستان های ژانر اقلیمی (cli-fi) دیگر چندان غیرواقعی و ساختگی به نظر نمیرسند.
وی چندی پیش در گفتگو با لورا لینچ از رادیو سیبیسی گفت: جهانی که در رمانم توصیف میکنم امروز نسبت به زمانی که این کتاب را نوشتم، فاصله چندانی با دنیای واقعی ندارد.
اگرچه فهمیدن آن که آثار هنری چه تاثیری روی مخاطب دارد، کار سادهای نیست اما این روزها خالقان این آثار از نویسندگان و فیلمسازان گرفته تا هنرمندان تجسمی از نقش خود در مقابله با تغییرات اقلیمی دفاع میکنند؛ به باور این افراد آنها احساسات و تخیل مردم را از راههایی درگیر می کنند که از عهده آمار و ارقام خام خارج است.
جنیفر بیچوال فیلمساز سرشناس کانادایی میگوید: فیلم این قابلیت را دارد تا مخاطب را به طور همزمان از لحاظ فکری، احساسی و فطری تحت تاثیر قرار دهد. هدف ما استفاده از این ابزار برای گسترش آگاهیها (درباره مقابله با تغییرات اقلیمی) و هدایت مردم به این راه است. حال این که موثر باشد یا نه، مساله دیگریست.
هنر نقشی اساسی دارد
درباره این که کدام نوع از ارتباط واقعا میتواند مردم را به اقدام در مقابله با تغییرات اقلیمی ترغیب کند، چیزهای زیادی هست که نمیدانیم. احتمالا هیچ شیوهای هم وجود ندارد که در همه موارد کارساز باشد. با این حال مطالعات پژوهشگران بارها نشان داده است تکیه به مدل کمبود (deficit model) یا این باور که مردم هر چه در مورد یک معضل اطلاعات بیشتری داشته باشند، رفتار خود را در قبال آن تغییر خواهند داد، رویکردی بیفایده و غیرموثر است.
به گفته دیگو گالافاسی دانشمند و هنرمند تجسمی اهل استکهلم که درباره استفاده از هنر در هدایت مردم به سمت رفتارهای سازگار با محیط زیست مطالعاتی داشته، ارزشها، باورها و زمینه احساسی از شاخصهای کلیدی در این مقوله هستند.
گالافاسی میگوید: بسیاری از اعمال و رفتارهای ما از بُعد تخیلی وجودمان ریشه میگیرد. این همان جایی است که هنر نقش اساسی را بازی میکند. چالش های مربوط به تغییرات اقلیمی چنان ابعادی دارند که نمیتوان آنها را فقط مشکلات فنی قلمداد کرد یا معضلاتی که تنها با اصلاح برخی از سیاستها میتوان رفعشان کرد.
به گفته این هنرمند، هنر میتواند ابزاری قدرتمند برای انتقال پیچیدگی این مشکل و از بین بردن شکافی باشد بین چیزی که درباره تغییرات اقلیمی میدانیم و کاری که در عمل در این باره انجام میدهیم.
هر هنری پتانسیل تغییرآفرینی را ندارد
دادههای چندانی در رابطه با قدرت هنر در تغییر رفتار افراد وجود ندارد اما محققانی که در این باره مطالعه کردهاند، معتقدند وقتی پای متقاعد کردن در میان باشد، محدودیتهایی وجود دارد.
لورا سومر پژوهشگر نروژی که درباره نقش هنر در تغییر رفتارهای موثر انسان در تغییرات اقلیمی تحقیق کرده میگوید اگرچه هنر میتواند نقش کاتالیست تغییر را ایفا کند، اما هیچ تضمینی در این باره وجود ندارد.
این که هنرمندان چیزی خلق کنند که مردم را به هم پیوند داده و واقعا منجر به تغییر شود، عموما کار بسیار سختی است. هر اثر هنری نمیتواند چنین کاری کند.
در سال ۲۰۱۵، سومر به همراه تیمی از دیگر محققان درصدد رسیدن به این سوال برآمد که کدام نوع از هنر میتواند مردم را به تغییر منش و رفتار خود تحریک کند. این تیم در یک جشنواره هنری که به موازات کنفرانس تغییر اقلیم COP۲۱ برگزار میشد، واکنش مردم به ۳۷ اثر هنری را مورد مطالعه و بررسی قرار دادند.
در مرحله بعد از حدود ۹۰۰ بازدیدکننده خواسته شد یک پرسشنامه را درباره برداشتی که از این آثار داشتند، پر کنند. نتایج این مطالعات نشان داد تنها سه مورد از این ۳۷ اثر هنری در ترغیب بازدیدکنندگان به تغییر رفتار زیست محیطی خود موثر بودند.
یکی از این آثار سازهای بود شبیه به یک دیوار پوشیده از گُل. اما از نزدیک میشد دید که از بازیافت دربهای پلاستیکی برای خلق این اثر زیبا استفاده شده است.
اثر دوم نیز تندیسی به شکل یک وال آبی در رود سن فرانسه بود که بازدیدکنندگان میتوانستند به درون شکمش قدم گذاشته و درباره از بین رفتن تنوع زیستی در جهان بخوانند.
سومر در اینباره میگوید: این اثر از یک سو چیزی هیجان انگیز و خارق العاده درباره طبیعت و از سوی دیگر اثر فعالیت های انسانی را بر آن نشان داده و همزمان راهکار ارائه میداد.
آیا پیدا کردن جواب این سوالات وظیفه هنر است؟
گالافاسی معتقد است هنر نباید الزاما جوابی برای تمام سوالات بیابد و به همین دلیل است که نمیتواند علاج قطعی برای مشکل آگاهی رسانی درباره شدت تغییرات اقلیمی باشد.
وی میگوید: هنر فضایی است که میتوانیم در آن این سوالات سخت را مطرح کنیم و موضوعات را به روشی استدلالی و خلاقانه مورد بررسی قرار دهیم. فرآیند هنری در رسیدگی به این سوالات و حتی سوالات جدید و عمیقتر روش خودش را دارد. این راهی برای مقابله با پیچیدگی معضلاتی است که با آنها مواجهیم.
العقاد نیز معتقد است تغییرات اقلیمی و چالشهای مربوط به آن آنقدر همهجانبه و فراگیر هستند که هنری که به آنها میپردازد دیگر تنها به یک ژانر محدود نیست.
به گفته این نویسنده جوان، اگر در حال خلق یک اثر هنری هستید، اگر در تلاشید تا شلختگی زندگی بشر را توصیف کنید نمیتوانید مساله تغییرات اقلیمی و چالشهای آن را نادیده بگیرید. این معضل بر همه چیز تاثیر خواهد گذاشت.
بازدیدها: ۳