کنکاشی در خصوص المان شهری در ماه محرم
کنکاشی در خصوص المان شهری در ماه محرم | به گزارش مجله اثرهنری به نقل از روزرنگ یادداشتی در خصوص فرهنگسازی و حجم گرایی رویدادهای ماه محرم و تاثیر پذیری از هویت بصری از دوران صفویه تا کنون و عدم گسترش و الگوهای ساخته شدن آن زمان و نشر آن در عصر معاصر.
مقدمه: هر رویدادی را میتوان بهصورت تصویری روایت کرد این یک فرهنگ تصویری عام هست که انسان برای سرعت بخشیدن به یک رخداد آن را انتخاب میکند و از هزاران سال قبل بود و هنوز هم یک انتخاب خوب میتواند باشد.
بخش اول:
المان شهری یا نماد محیطی از تعاریف گرافیک محیطی است و یک معنی کلی دارد که اکثریت با آن آشنا هستند، یعنی نیاز به بازتعریف و بیان متفاوتی که تاکنون در ذهن عموم مردم وجود داشت ندارد. وقتی یک حجم بصری با مؤلفههای معنی گرایی را مدنظر داریم باید سنجش افکار عمومی را نسبت به حافظه بصری ان بشناسیم. سنجش رکن ایده و ایده شالوده ماندگار هر اثراست.
بخش دوم:
واقعه محرم را میتوان به هر شکل و هر نوعی به تصویر کشید، رنگ و بوی خودش را دارد و هرکسی از ذهن جستجوگرش میتواند نمونهای بااحساس و ارتباط مؤثر پدید آورد، اما منظور نگارنده فراتر از شکلگرایی و فرم سازی است، چرا هنوز علم و کتل های نمادسازی از زمان صفویه که توغو… نام دارد تا زمان قاجاریه که بافت حروف،مجسمههای اساطیری و حرف برای گفتن داشت اکنون ثابت مانده ولی بیان تصویری ما وامدار نمونههای نوشتاری و تایپ و… شده است؟
چه چیزی هنرمندان زمان صفویه و قاجار را به ساخت و تحقیق به نمونهسازی انواع نماد عاشورایی داشته است. چه دغدغهای توغدار، طبال و نقارهچی را در حال و هوای یک اثر حجمی مبهوت مینمود و او خود را در میانه ظهر عاشورا حس میکرد؟ بهراستی انسان زمان صفویه و قاجار چه برداشتی از شکل سرو علم داشت؟تعریف او از پنجه دست علمدار چه بود؟
بخش سوم:
موج تایپوگرافی اسمهای شهدای واقعه کربلا و اهلبیت(ع) از چه زمانی شروع شد؟ چرا بازار مصرفگرایی هنرمندان گرافیک ایران همواره تأثیرپذیر است تا تأثیرگذار؟ چرا پس از تلاشهای مسعود_نجابتی و دیگر خوشنویسان گرافیست این موج همچنان در حال تکرار مکررات است و در حول خود میچرخد؟ پس از نوسانات و اوجگیری خط معلی توسط استاد حمیدرضا عجمی و حضور خوشنویسان مطلع از گرافیک ایران و حروف نگاری عدم ارتباط مؤثر در دهه قبل این حالت تصویری که به تایپوگرافی اسامی مذهبی و عاشورایی معروف است نمودار شد و اکنون رهاشده و راکد با تجربیات عظیمش چون موج کوچکی در برکه ساکن شده. این موج چرا و چگونه به حال دچار شد و آیا این سرنوشت حتمی این جریان است؟
بخش چهارم:
المان سازی محیطی یک بینش و کوششی است برای ارتباط مؤثرتر از روشهای دیگر نظیر نصب پوستر و… در المان سازی محیطی احساس فرد مخاطب در کنار اثر جا نمیماند و در ذهنش زنده است و با حال و هوای او بزرگ میشود. و آن خیابان یا آن ناحیه با آن اثر زندگی میکند. المان سازی یک رخداد بزرگ با ابزار کوچک هم میتواند باشد اگر این ایده هنرمند از روح بزرگ و اندیشه بلند طراح نشأت بگیرد.
بخش پنجم:
امروز هر شهری تعدادی المان خوب ویژه این ایام دارد، این فرهنگ امروزه مسیری را دنبال میکند که بخش مهمی از یک فرایند مشارکتی طراح و مردم است، صدای سوارکاران و چکاچک شمشیر و غم را در امتداد یک حجم بصری را میشود شنید، دید و گریست اگر کمی بی اندیشیم و باور داشته باشیم این رخداد پرهایش در پرهای تاریخ خانه دارد. المان سازی آیینی یک تجربه موفق برای افرادی است که اندیشه این آیین را باور دارند نه آنانی که وامدار باور دیگراناند. در غیر این صورت تعریف آن طراح صورتی است که ماندگار نیست و در سیرت واقعه میل نمیکند. آن طرحها میگذرد و حادثه روایت عامیانه خود را تکرار میکند.
مطلب ارسالی از: رضا هدایتی / مدرس دانشگاه/ کارشناس ارشد ارتباط تصویری(گرافیک)
بازدیدها: ۵۵