معرفی و آثار پروانه اعتمادی
معرفی و آثار پروانه اعتماید | به گزارش مجله اثرهنری پروانه اعتمادی (متولد ۱۳۲۶)، با نزدیک به ۵ دهه حضور در صحنه ی هنرهای تجسمی، یکی از موفق ترین و محبوب ترین هنرمندان، چه از دیدگاه منتقدان و اهل هنر و چه در میان عامه ی مردم است. سبک و شیوه ی سهل و ممتنع کار او، چه در دوره های اولیه ی فعالیت هنری اش – در طبیعت بی جان ها و ترمه ها و انارها – و چه در دوره های متاخر تر کار او – یعنی دوره ی کلاژها و چیدمان هایش – حتی به رغم حضور کمابیش محدود تر او در سال های اخیر، او را به هنرمندی مدرن نو آور و در عین حال شناخته شده میان مردم و مخاطبان گسترده اش بدل کرده است. با همین شیوه و سبک کار، علاقه و توجهش به خلق زیبایی، توجه به ذوق و سلیقه ی خاص و عام، تعلق خاطرش به هنر فیگوراتیو، رنگ پردازی متنوع و آفرینش زیبایی از رعایت تناسبات و ریتم های هوش ربا و چشم نواز باعث شده که هر نمایشگاه او به رویدادی قابل اعتنا در عرصه ی هنر بدل شود.
هر چند زاده ی تهران است اما سال های کودکی اش را در شهر بیرجند (جنوب استان خراسان در حاشیه ی کویر) زیست. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۶ برای ادامه ی تحصیل به دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و در همان سال ها، از همان ابتدای فعالیت تالار ایران به این گروه از فعالان عرصه ی هنرهای تجسمی پیوست و در بیش از ۱۰ نمایشگاه گروهی این نگارخانه ( از ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۶ ) شرکت کرد. اولین نمایشگاه انفرادی اش را هم در همین تالار ایران (قندریز) در سال ۱۳۴۸ بر پا کرد.(۲)
«شما جزو انسانهای تصویریاب هستید یا نیستید. اگر جزو انسانهای تصویریاب هستید، حتماً در بچگی ابرها را تماشا کردهاید که باد چگونه شکلهایشان را عوض میکند. گاه اسبهایی شدهاند در حال دویدن که ناگهان محو میشوند و گلوله میشوند و تبدیل میشوند به چهار درخت گردوی بزرگ در آسمان و بعد راه افتادهاند و شدهاند یک گلهی گوسفند. آنانی که فال قهوه میگیرند هم در شکلگیری قهوهی مانده در فنجان همین کار را میکنند؛ یعنی چشم تصویریاب دارند؛ یعنی مشابهتهایی را پیدا میکنند که با تصاویری که قبلاً در ذهنشان بوده، معنا پیدا میکند یا لکههایی که روی دیوارهای کهنه پدیدار میشود، چهقدر نیمرخهای عجایب در آن دیده میشود! انسان اولیه هم همین طور نقاشی کرده است. احتمالاً بخشی از پشت یک گوزن را روی دیوارهی غار میدیده و باقیاش را تکمیل میکرده است. این همان حرف معروف «میکل آنژ» است که گفته است مجسمه در یک سنگ موجود است، من فقط آن را از دل سنگ بیرون میآورم. میخواهم نتیجه بگیرم که تصاویر همه جا هستند و تصویریاب آن را مییابد.» (۱)
فلسفهی تصویر و ساختن آن توسط نقاش (پروانه اعتمادی)
در اولین دوره از کارهایش، شاید به خاطر همکاری و هم فکری با گروه هنرمندان تالار ایران و تحت تاثیر آموزه های آن سال های دانشکده، به عنوان هنرمندی آبستره ظاهر شد. آبستره های او – ترکیب بندی هایی آزاد و رها، از تناسب شکل ها و تاش های گسترده ای با رنگ های مات و سرد بودند که اما با صراحت و قاطعیت طرح و کار می شدند. دوره ی آبستره هایش شاید بیش تر تحت تاثیر اولین آموزگار جدی نقاش اش، بهمن محصص هم بود که در آن سال های دهه ی ۶۰ هنرمندی شناخته شده و نو آور بود و هر چند محصص او را با هنر باستان، با تمدن آتروسک و یونان باستان آشنا کرد و توجهش را به ذات هنر، به چیزی بسیار ژرفتر در هنر معطوف کرد، اما پیوستن او به گروه هنرمندان جوان، نو آور و پیشروی تالار قندریز که در آن سال ها، رسالت هنر را در تجرید می دانستند و گریز آنها از فیگور، از نقاشی فیگوراتیو و از نقاشی روایی، اعتمادی را هم مدتی به دوری و پرهیز از فیگور و تعلق خاطر به آبستراکسیون کشاند. اما سر انجام، روشی میانه را برگزید و عرصه ی تجربه های پلاستیک خود را گسترش داد و این آغاز دوره ی دوم کارهایش بود.
دوره ی دوم کارهای او، که در سال های میانه ی دهه ی ۱۳۴۹ شکل گرفت، ترکیبی از کنستراکتیویسم کارهای دوره ی اول او و بازگشت به فیگور بود. این آثار با زیر ساخت سیمانی، با بافتی خشن و درشت از رنگ و روغن روی سیمان با ساختی موجز و مینی مال، با کم ترین کاربرد خط و رنگ و ایجاز در نقش و فیگور، ترکیب هایی متعارف، ساده، چشم نواز و دلفریب از طبیعت بی جان های ساده بودند. رنگ زمینه سفید و خشن (از سیمان یا بافتی سیمانی) و رنگ آمیزی فیگورها (از گل و گیاه و گه گاه چهره ها) اغلب با استفاده از دو سه رنگ محدود و مات، زیبایی بصری ناب و ساده و خالصی را القا می کردند. در واقع استیلیزاسیون دوره ی آبستره ها با ایجازی که نقاش پس از آشنایی با ایجاز در هنر ژاپن و غنای نقاشی چین کشف کرده بود، به ترکیبی هنرمندانه از نقاشی فیگوراتیو رسید. او بیانی شخصی از ذهنیت چالشی هنر را به نفع بیانی عام تر از خلق زیبایی کنار گذاشت. نقاشی های او از گلدان ها و برگچه ها و نرگس هایش در پیت های حلبی و زیبایی بی واسطه ی کارهایش، او را محبوب خاص و عام کرد.
در دوره ی سوم کارهایش ( از ۱۳۵۹ به بعد)- که مداد رنگی راکشف کرد- به قول خودش، “بازگشت او به زیر زمین تخیلی مادر بزرگش با صندوقچه هایی از جامه و بافته های قدیمی فراموش شده” بود. در این دوره، با تکنیک درخشان و بی نقص، پالتی رنگین از رنگ های گرم و درخشان و هماهنگ و متوازن، پوشاک و بافته های ظریف، از حریر و ترمه را با گل و میوه و اشیای خانگی در طبیعت بی جان هایی بسیار زیبا به تصویر کشید. ترکیبی از سایه روشن ها، مهارت فنی در کاربرد مداد رنگی، بافت های ظریف و خوش نقش، و سپس در دوره ای متاخرتر، طراحی و نقش پردازی از ترمه های قدیمی و خاطره انگیز، همراه با آشنایی اش با هنر هند و هنرمندی هندی، این دوره را که تا سال های میانی دهه ی ۱۳۶۹ به طول انجامید، به دوره ای درخشان از فعالیت هنری اش بدل کرد، دوره ای مشحون از زیبایی نگاری، رعایت ذوق و سلیقه ی عام و خاص، رعایت تناسبات در طرح و رنگ، تجانس و رسیدن به نوعی هنر پلاستیک و مدرن در عین رعایت قواعد هنر فیگوراتیو و دکوراتیو.
نقاشی اعتمادی روایت از فضایی اکسپرسیو- انتزاعی دارد. آثاری که در عین بیانگرایی مفهومی با استفاده از فرمهای محدود و اثرگذار به سوی نوعی مینیمالگرایی گرایش دارند. اعتمادی در استفاده از سمبلها و نمادها که برخی آن را المان، ترجمه میکنند، توانایی منحصربهفردی دارد.(۱)
مجله آزمون
در دوره ی چهارم کارهایش، در کلاژهایش، به آزمایشگری تازه ای دست زد. ترکیب بندی هایش که اینک از تکه چسبانی بریده های نقاشی شده از مداد رنگی روی کاغذ در سطح بوم های وسیع و گسترده، با پالتی رنگی تر و متنوع تری شکل می گرفتند، به صورت نوعی بداهه پردازی هنرمندانه و پرتخیل از پوشاک های رقصان و آزاد و رهایی ظاهر می شدند که اغلب سطح و چهارچوب بوم را می شکستند و در شکلی ثابت و محدود محصور نمی شدند. چند تجربه ی درخشان او از نقاشی های مشترک با دیگر هنرمندان (با غلامحسین نامی، فریدون آو، منیژه میرعمادی، و بخصوص هنرمند هندی، منجیت باوا ( Manjit Bawa)، این مجموعه را کامل می کند. یکی از بهترین نمایشگاه های این دوره، نمایشگاه او در فرهنگسرای نیاوران با عنوان “جهیزیه برای دختر شاه پریان”، همه ی ویژگی های این دوره، ترکیب هنر فیگوراتیو و ساختار مدرن را به خوبی نمایش می دهد.
پس از سال ۱۳۷۹، پروانه اعتمادی دست به بسیاری از تجربه های جدید زد. شرکت در یک چیدمان توجه به محیط زیست در هانوفر آلمان به سال ۱۳۷۹، کار با سفال و ترکیب آن با خوشنویسی و خطاطی در یک نمایشگاه هنر کاربردی در خانه ی هنرمندان ایران و سرانجام، آغاز دوره ای جدید (که هنوز هم ادامه دارد) در نمایشگاهی با عنوان “یکی بود، یکی نبود” در گالری گلستان در سال ۱۳۸۳ که نمایشگر اوج کار او در تکه چسبانی ها و کلاژهایش، در ترکیب با اساطیر و افسانه ها و ادبیات کهن ایران بود و توجهش به فضای اجتماعی ایران معاصر، انتقاد اجتماعی و کمی دوری از فیگوراسیون محض و رسیدن به نوعی نزدیکی شخصی و هنرمندانه از همه ی دستاوردهای هنری اش، بیانی روایی، فیگوراسیون، پختگی وکمال فنی و نگاهی تازه و پست مدرن به جهانی پر تلاطم.
آخرین نمایشگاه پروانه اعتمادی، “یکی بود، یکی نبود-۲” در گالری ماه در سال ۱۳۸۸، در ادامه ی نمایشگاه قبلی، با نمایش یک ویدیو آرت در زمینه ی انیمیشن از همان تکه چسبانی هایش همراه بود که بعد تازهای از کار اعتمادی را به نمایش میگذارد.(۲)
تفاوت آثار پروانه اعتمادی در دورههای مختلفی که تکنیکهای متفاوتی را آزموده، حاکی از تجربهگرایی و روحیه جستوجوگر این هنرمند نوگراست. پروانه اعتمادی در پی بیانی نو و تمثیلی از فرم است. او همواره در دورههای مختلفی کاریاش تلاش کرده با زبانی خلاصه و گاه شاعرانه شیء آشنا و معمول زندگی روزمره را انتخاب و به مدد جادوی هنر آن را در فضایی ناب، مدرن، بیمکان و فرازمان بازمعنا کند.
یکی دیگر از وجوه خاص هنر اعتمادی، یافتن قابلیت متریالهای مختلف در طول دوران پرکار هنریاش است. میتوان کارهای او را به چند دوره تقسیم کرد :
دوره نقاشیهای سیمانی و طبیعت بیجانها
دوران مدادرنگیها و پارچهها و ترمهها و توربافتها
دوران کلاژ
تنوع استفاده از متریالهای سادهای چون مدادرنگی تا بهرهگیری از سیمان نشان از روحیه خلاق و جسورانه او دارد که بنابر گفته خودش «سلیقهاش را از بهمن محصص به یادگار گرفته و جسارتش را از جلال آل احمد».
اما او همواره به طبیعت بیجان دلبستگی داشته است. گلها، پارچههای توری و ترمه و انارها در تمامی این دورهها با شکلی تکرار شدهاند.(۳)
معرفی هنرمند :
متولد تهران ۱۳۲۶
تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا ̗ دانشگاه تهران ۱۳۴۷
شرکت در چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی در داخل و خارج از ایران از جمله:
وید گالری لوس آنجلس
وید گالری ونکوور (کانادا)
گالری مجلس دوبی
نخستین نمایشگاه هنری بین المللی تهران
نمایشگاه پنجاه سال هنر ایران ̗ انجمن ایران و امریکا
نمایشگاه در سالن بین المللی هنرها ̗ بال (سوئیس)
نمایشگاه نمونه هایی از هنر ایران ̗ پکن (جمهوری خلق چین)
نمایشگاه سیته دزآر پاریس
هنر معاصر ایران (نمایشگاهی از هنرمند زن)گالری فاکس لی/ لیچ / واشنگتن
گالری اسپاس ̗ دهلی نو ( نقاشی مشترک با منجیت باوا)
اکسپو ۲۰۰۰ – هانوفر آلمان – چیدمان با مضمون آب در نمایشگاه پاویون فرهنگی نیازهای اصلی
یکی بود یکی نبود – گالری گلستان – تهران – ۱۳۸۳
یکی بود یکی نبود ۲ – گالری ماه – تهران – ۱۳۸۸پروانه اعتمادیخلق زیبایی بمثابه نو آوری در هنر
درباره ی پروانه اعتمادی ، جدا از چند جزوه ، دو کتاب عمده انتشار یافته است:
۱. برگزیده ی ۱۳۷۷-۱۳۴۵ ، به کوشش منیژه میرعمادی ، نشر هنر ایران ، ۱۳۷۷ ، به دو زبان فارسی و انگلیسی ، ۳۲۸ صص
۲. یکی بود ، یکی نبود ، مجموعه ی ۲۰ اثر ، به کوشش میترا شامبیاتی ، انتشارات زرین و سیمین ، ۱۳۸۳ ، به دو زبان فارسی و انگلیسی ، ۶۴ صص (۲)
منبع :
۱ـمجله آزمون شماره ۲۱۸
۲ـ سایت طاووس
۳ـ سایت آرت گالریز
بازدیدها: ۱۸۶۹