معرفی و آثار تتسویا ایشیدا
معرفی و آثار تتسویا ایشیدا | به گزارش مجله اثرهنری ایشیدا یک نقاش اهل ژاپن است که آثارش رنگ و بوی سوررئال دارد. نگاهی انتقادی به انسان و ماشینی شدن در زمان رکود اقتصادی ژاپن در دهه ۹۰ بیشترین دغدغه او در دوران کوتاه زندگی او بوده است.
تتتسویا ایشیدا (Tetsuya Ishida)، نقاش ژاپنی (۱۹۷۳ـ۲۰۰۵).
نقاش ژاپنی متولد ۱۹۷۳ است که بیشتر به خاطر پرتره های سورئالش از زندگی معاصر ژاپنی ها معروف است. او در سال ۲۰۰۵ بر اثر تصادف قطار در گذشت. دوران زندگی او مصادف بود با رکود اقتصادی ژاپن در دهه ۹۰٫ او در نقاشی هایش احساس ناامیدی، فریبندگی و انزوای عاطفی که هنرمند و مردم ژاپن را تحت فشار قرارداده بود نشان می دهد.
ایشیدا با آثار سوررئالش زندگی روزمرۀ یک انسان ژاپنی معمولی را به گونهای انتقادی به تصویر کشیده است. مسئلۀ اصلی ایشیدا هویت فردی است؛ فرد در مواجهه با دنیای تکنولوژیک و مدرن، دنیای ماشینها و رایانهها، دنیای محاسبات دقیق و عقلانیت ابزاریِ تمام عیار. از لحظهای که فرد در کودکی در مسیر اجتماعی شدن در جامعه پا میگذارد، جامعۀ تکنولوژیک مدرن رفته رفته از او یک شیء میسازد. ایشیدا واکنش فرد را در مواجهه با این فرایند «ماشینیشدن» نشان میدهد: آثار ایشیدا انزوا، اضطراب، بحران هویت، شکاکیت، تنهایی و تنگناهراسی را نمایش میدهند. وقتی جامعه چونان ماشین برای زندگی فردی تصمیم میگیرد، فرد دچار «انزوا، اضطراب، بحران هویت، شکاکیت، تنهایی و بهتنگآمدگی» میشود.
در آثار ایشیدا آمیزشی میان انسان و شیء رخ میدهد. تمام آدمهای ایشیدا یک نفرند. همان نوجوانی که مدرسه او را به شیء تبدیل کرده است، در جوانی در محیط کار به شیئی دیگر تبدیل شده است. تکچهرۀ نقاشیهای ایشیدا نه شاد است، نه اندوهگین؛ تنهاست؛ مضطرب است و گاه گویی هیچ حسی ندارد؛ نباید هم هیچ حسی داشته باشد، زیرا قرار است او نیز ربات باشد. این محصول همان تکنولوژیای است که گویی همۀ آدمها را در خط تولید خود، به شکل یکسانی میسازد. همه یک فیزیک، یک چهره، یک حس و یک سرنوشت دارند.
انسان ایشیدا، مانند آن قهرمان داستان کافکاست که یک روز از خواب برمیخیزد و به سوسکی بدریخت تبدیل شده است؛ با این تفاوت که اینجا سوسک نمیشود، بلکه صبح که از خواب برمیخیزد، پاهایش، بدنش، دستانس، سرش به شیء تبدیل شده است.
اما دو نکتۀ مهم دیگری که در مورد نقاشیهای ایشیدا باید ذکر کرد این است که در تابلوهای او به ویژه دو حالت «گیرکردگی» و «ناتوانی» بسیار به چشم میآید. آدمِ ایشیدا مانند کسی است که دورتادور او بتون ریخته باشند و او در میانۀ بتون خشکشده مانده باشد. انگار که یوغی آهنین گرداگرد بدن او را گرفته است. این گیرافتادگی همراه است با ناتوانی. از دست آدمِ ایشیدا هیچ برنمیآید جز آنکه به شیءشدگی خود گردن نهد.
اما این نگاه منتقدانۀ رادیکال ایشیدا تا حدی هم در زندگی شخصی او ریشه داشته است. پدر و مادر ایشیدا در نوجوانی او را مجبور میکردند به یک مسیر دانشگاهی مشخص برود تا نقش اجتماعی مشخصی را ایفا کند؛ اما ایشیدا به راه هنر رفت و پدر و مادر از حمایت مالی او امتناع کردند. این سرکوب که از خانواده تا جامعه جاری است در آثار اعتراضی ایشیدا پیداست. تابلوهای ایشیدا گاه رقتانگیز است؛ اما این «مسخشدگی انسان» در تابلوهای او همان بیان اعتراضی اوست.
ایشیدا با مرگش تابلوهایش را اثبات کرد. او زمانی که تنها ۳۲ سال داشت (۲۰۰۵) در اثر تصادف با قطار جان باخت. در تابلوهایش اشیا بدن انسان را مثله کردهاند. سرانجام یکی از مظاهر تکنولوژی، همان چیزی که ایشیدا دائم دربارهاش هشدار میداد، او را کشت. تصادف شیء با انسان برای او به واقعیت بدل شد. اضطراب و هراس ایشیدا بیدلیل نبود…
گالری آثار تتسویا ایشیدا :
منبع :
«انسان مدرن به مثابه سوسک کافکا»، م. تدینی ـ Pictame2.com
Loff.it
مجله نگاه فرد
هنر آنلاین
بازدیدها: ۲۸۶